معرفی کتاب جزیره ی شاترجزیره شاتر نوشته دنیس لهین، نویسنده و فیلمنامه نویس آمریکایی است که به خاطر داستان های جنایی و تخیلی اش مشهور شده است. این کتاب اولین اثری است که از لهین به فارسی ترجمه شده است. ما در ایران لِهین را بیشتر بابت فیلم های رودخانهٔ مرموز (کلینت ایستوود)، بچهٔ گم شده (بن اَفلِک) و جزیرهٔ شاتر (مارتین اسکورسیزی) می شناسیم که از روی رمان های او ساخته شده اند. این رمان با طنزی سیاه اتفاقات سیاسی اجتماعی آمریکا در دهه 1۹50 را روایت می کند. موفقیت جزیرهٔ شاتر در بازار امریکا باعث شد تا کتاب هم به صورت کتابِ گویا و هم در قالب یک داستان مصور (که برای خوانندگان سنین پایین تر در نظر گرفته شده بود) دوباره به بازار عرضه شود. کتاب گویا توسط بازیگر امریکایی دیوید استرتایرن اجرا شده و نسخهٔ داستان مصور هم کار هنرمند فرانسوی کریستیان دِ میتر است.درباره کتاب جزیره شاتربه گفته خود لهین، رمان جزیره شاتر حاصل علاقه او به رمان های گوتیک، فیلم های ردهٔ ب و فرهنگ پالپ است. به قول خودش جزیرهٔ شاتر ترکیبی است از خواهران برونته و فیلمِ هجوم ربایندگان جسد(1۹5۶ )داستانِ جزیره شاتر به چهار روز از زندگی یک مارشالِ فدرالِ ایالات متحدهٔ امریکا در سال 1۹54، همراه با فلاش بک هایی به زندگی گذشته اش، می پردازد. تدی دالینز که شخصیت اصلی داستان است همراه همکارش چاک ایول برای پیدا کردن یک بیمار روانی خطرناک به اسم سولاندو که از تیمارستان فرار کرده، به جزیره شاتر می روند. بیمارستان در جزیره است و ناپدید شدن بیمار هم غیرمنطقی به نظر می رسد نکته عجیب تر داستان این است که وقتی مارشال های ایلات متحده از راه می رسند. پزشکان و دیگر کارکنان رفتاری دارند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. در ادامه داستان بیشتر وارد زندگی تدی می شویم، او زنی داشته که قبلا به دست یک بیمار روانی در آتش سوزی کشته شده است مجرمی که اتفاقا او هم در این جزیره بستری بوده است. هر فصل کتاب جزیره شاتر ما را با یک غافلگیری تازه روبه رو می کند و پایان داستان هم بسیار مبهوت کننده است. بهتر است هنگام خواندن کتاب اطلاعات تاریخی، اجتماعی خود را درباره کشور آمریکا به ویژه فضای ذهنی و رایشات سیاسی پس از جنگ جهانی دوم در آمریکا افزایش دهید.در مقدمه کتاب هم مختصری درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی آمریکای دوران پس از جنگ آمده است.خواندن کتاب جزیره شاتر را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم علاقه مندان به داستان هایی که ترکیبی از درون مایه های تاریخی، روان شناختی و اجتماعی دارند.درباره دنیس لهینلِهِین متولد چهارم اوت 1۹۶5 و بزرگ شدهٔ دورچستر ــ در نزدیکی بوستون در ایالت ماساچوست ــ است که محل وقوع بیشتر داستان هایش نیز هست. پدر و مادرش هر دو از مهاجران ایرلندی هستند. طنز سیاهی که در اکثر آثارش دیده می شود شاید چندان بی ارتباط با ریشهٔ ایرلندی اش نباشد.لِهِین تابه حال ده رمان و یک مجموعه داستان کوتاه منتشر کرده است. شش تا از این رمان ها به سبک وسیاق «شرلوک هُلمز و دکتر واتسون» و «پوآرو و هستینگز» دربارهٔ زن و شوهری هستند به نام پاتریک کنزی و آنجلا جنیرو که در شهر دورچستر زندگی می کنند. شغل شان کارآگاه خصوصی است و به پرونده های جنایی یی رسیدگی می کنند که به دلیلی از حوزهٔ علاقهٔ پلیس دور مانده اند. اولین کتاب از این مجموعه (که اولین کتاب لِهِین هم هست) به نام یک گیلاس پیش از جنگ در سال 1۹۹5 چاپ شد و جایزهٔ بهترین رمانِ اولِ سال را به خودش اختصاص داد. سایر کتاب های این مجموعه که به سری داستان های «کنزی ـ جنیرو» مشهور شده اند، از این قرارند: تاریکی، دستم را بگیر (1۹۹۶ ) ، مقدس (1۹۹۷ ) ، بچهٔ گم شده (1۹۹۸ ) ، دعا برای باران (1۹۹۹ ) و مسیر مهتاب (۲010 ). او علاوه بر این شش کتاب و یک مجموعه داستان کوتاه، چهار کتاب مستقل هم دارد: رودخانهٔ مرموز (۲001 )، جزیرهٔ شاتر (۲003 )، روز موعود (۲00۸ ) و شب زنده داران (۲01۲ ). تقریباً تمام کتاب های لهین در فهرست پرفروش ترین های مجلهٔ نیویورک تایمز قرار داشته و جوایز ادبی متعددی را برای او به ارمغان آورده اند. به جز این ها لِهین فیلم نامهٔ چند قسمت از سریال جذاب و دیدنی The Wire را نوشته و گاهی هم برای تفریح در نقش خودش در سریال Castel ظاهر شده. بخشی از کتاب جزیره شاتراز واپسین باری که جزیره را دیدم سال ها می گذرد. بارِ آخر از روی عرشهٔ قایق یکی از دوستانم بود. در فاصلهٔ نزدیکی از بندر بوستون گشت می زدیم و من توانستم جزیره را در دوردست ببینم، در پوششی از مهِ تابستانی، کنار خط ساحلی، همچون لکه ای از رنگ که با سهل انگاری در گوشه ای از آسمان جا خوش کرده باشد.بیشتر از بیست سال است که قدم به درون جزیره نگذاشته ام، ولی امیلی 35(گاهی به شوخی و گاهی جدی) می گوید چندان هم مطمئن نیست که من اصلاً جزیره را ترک کرده باشم. یک بار هم گفت زمان برای من چیزی جز چند نشان لای کتاب نیست که برای جلو و عقب رفتن در لابه لای متنِ زندگی ام به کار می برم، برای بازگشتِ دوباره و دوباره به رویدادهایی که مرا در چشم همکاران و همقطاران زیرک ترم به نمونه ای قابل استناد از یک مالیخولیایی تمام عیار تبدیل کرده است.هیچ بعید نیست حق با امیلی باشد، به ندرت پیش می آید که اشتباه کند.به زودی او را هم از دست خواهم داد، ظرف کمتر از چند ماه. این را خود دکتر اَکسلراد 3۶روز پنجشنبه به ما گفت. «نصیحت من رو قبول کنید و به این مسافرت برید. همون سفری که این همه ازش حرف می زنید، به فلورانس، رم و ونیز، اون هم در بهار.» در پایان هم اضافه کرد: «خودِ تو هم حال وروز چندان خوبی نداری لستر.»به گمانم حق با او باشد. این روزها مرتب وسایلم را گم وگور می کنم و یا جای اشتباهی می گذارم. بیشتر از همه عینکم را گم می کنم، همین طور سوییچ اتومبیلم را. وارد مغازه ای می شوم، ولی به یاد نمی آورم برای خرید چه چیزی به آن جا رفته ام. از سالن سینما بیرون می آیم درحالی که داستان فیلم را به کلی فراموش کرده ام. اگر آن طور که امیلی می گوید زمان برای من به راستی تبدیل به چند نشانِ لای کتاب شده باشد، گاهی احساس می کنم یک نفر این کتاب را برداشته و آن قدر تکان داده که تمام آن تکه کاغذهای زردرنگ، جلدهای مقوایی جعبهٔ کبریت، که با دقت بسیار لابه لای صفحات کتاب گنجانده شده بودند، حالا روی زمین افتاده اند. حتا تمام لبه های تاخوردهٔ صفحات کتاب هم صاف شده اند.
ویراستار:سپیده رضوی
مشخصات فنی : 120711
ناشر | |
---|---|
مؤلف | |
مترجم | |
ویراست | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
اندازه کتاب | |
نوع جلد | |
تعداد صفحات | ۴۳۷ صفحه |
شابک | 9786002294586 |
دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده