کتاب از سرزمین های انگور

نیم نگاه pdf
10%

کتاب از سرزمین های انگور39473


قیمت اصلی ۷۵۰,۰۰۰ ریال بود.قیمت فعلی ۶۷۵,۰۰۰ ریال است.

ناموجود

وزن 510 گرم
ناشر

مؤلف

مترجم

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

زبان

تعداد صفحات ۱۷۵ صفحه
شابک ۹۷۸۶۰۰۴۶۲۴۷۶۳

معرفی کتاب از سرزمین های انگور رمان تحسین شده از سرزمین های انگور داستانی عاطفی و اجتماعی برای نوجوانان با موضوع پیامدهای انقلاب مکزیک و آثارش در زندگی زمین داران این کشور است. درباره کتاب از سرزمین های انگور اسپرانزا دختر یک زمین دار مکزیکی است. او سیزده سال دارد. پدر اسپرانزا یک زمیندار ثروتمند است اما بعد از انقلاب مکزیک که چند سال قبل رخ داده، مردم به زمین داران نظر خوبی ندارند و آنها را ستمگر و ظالم می دانند؛ به همین دلیل از هر فرصتی استفاده می کنند که آنها را آزار و اذیت یا نابود کنند. اما پدر اسپرانزا از آن مالکان ستمگر نیست. او بعد از انقلاب، زمین های زیادی به فقرا بخشیده است. اسپرانزا در فصل برداشت انگور به دنیا آمده و خانواده هر سال پس از برداشت انگور، برایش جشن مفصلی می گیرند. امسال هم مانند سال های پیش قرار است برای اسپرانزا پس از انگورچینی، جشن تولد بگیرند اما پدر در شب تولد اسپرانزا خیلی دیر می کند و خانواده نگرانش می شوند. اما بلاخره خدمتکاران خانه با بدنی پیچیده در ملافه از راه می رسند. پدر اسپرانزا کشته شده است…خواندن از سرزمین های انگور را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم نوجوانان علاقه مند به ادبیات داستانی را به خواندن این کتاب دعوت می کنیم. بخشی از کتاب از سرزمین های انگوراز باغ انجیر بیرون آمدند و از میان یک باغ کوچک گلابی به راه خود ادامه دادند. وقتی به یک فضای خالی رسیدند، سنیور رودریگز را دیدند که با فانوسی در دست، کنار در انبار غله منتظرشان است. با عجله به داخل انبار رفتند. کبوترها روی تیر سقف بال بال می زدند. گاری در میان انبوه جعبه های گواواهای سبز منتظرشان بود.«ماریسول اومده؟» چشمان اسپرانزا انبار غله را می گشت.سنیور رودریگز گفت: «من نمی تونستم به هیچ کسی دربارهٔ رفتن شما چیزی بگم. وقتش که برسه بهش می گم که سراغش رو گرفتی و خداحافظی کردی. الان باید عجله کنیم. شما برای امنیتتون به تاریکی احتیاج دارین.»آلفونسو، میگل و سنیور رودریگز بالاتر از سطح اصلی گاری، یک طبقهٔ دیگر ساخته بودند که از عقب یک در مخفی داشت و این طوری فضای کوچکی بین دوطبقه درست شده بود که مامان، اسپرانزا و هورتنسیا به سختی می توانستند توی آن دراز بکشند. هورتنسیا کف گاری را با پتو پوشاند.اسپرانزا از نقشه خبر داشت، اما در آن لحظه، وقتی آن فضای کوچک را دید، مردد شد.«لطفاً، می شه من پیش آلفونسو و میگل بشینم؟»مامان گفت: «Mija، حتماً باید این جا قایم شی.»آلفونسو گفت: «راهزن ها خیلی زیادن. برای زن ها امن نیست که شب ها توی جاده دیده بشن. ضمن این که عموهات یه عالمه جاسوس دارن. یادت نیست؟ برای همین باید با گاری به زاکاتکاس بریم و به جای آگوئاسکالینتس از اون جا سوار قطار بشیم.»هورتنسیا گفت: «لوییس به همه دربارهٔ نامزدی ش پُز داده. تصور کن چه قدر عصبانی می شه وقتی بفهمه شما رفتین. شما به هیچ وجه نباید دیده بشین.»مامان و هورتنسیا، از سنیور رودریگز تشکر و خداحافظی کردند و بعد بین دو طبقهٔ گاری خزیدند.اسپرانزا با بی میلی خودش را به پشت بین آن دو سراند. «کِی می تونیم بریم بیرون؟»مامان گفت: «هر چند ساعت یه بار نگه می داریم و پیاده می شیم تا خستگی در کنیم.»

مشخصات فنی : 39473

وزن 510 گرم
ناشر

مؤلف

مترجم

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

زبان

تعداد صفحات ۱۷۵ صفحه
شابک ۹۷۸۶۰۰۴۶۲۴۷۶۳

دیدگاه

دیدگاهی ثبت نشده

Be the first to review “کتاب از سرزمین های انگور”