مزیت شاد بودن (کلیدهای مدیریت زندگی)193704

توضیحات کتاب مزیت شاد بودن اثری است از شان آکر به ترجمه گیتا شیخ الاسلامی و چاپ انتشارات صابرین که هفت اصل روان شناسی مثبت اندیشی منجر به موفقیت و عملکرد بهتر در کار را ارائه می دهد و رمز و راز مدیریت زندگی را در اختیار می گذارد. اثر پیش رو از مزیت شاد بودن پرده برمی دارد و نشان می دهد که موفقیت نتیجه ای حاصل از شادی و مثبت اندیشی است؛ حقیقتی کاملا برعکس باوری که سال ها با آن زندگی کرده ایم، باوری که می گوید اگر موفق شویم شاد خواهیم بود! با کمک کتاب حاضر قدرت شادی را در می یابیم و چگونگی به کار گیری هر روزه ی آن را در زندگی مان می آموزیم.همان طور که نگرش شما در مورد کار بر عملکردتان اثر می گذارد، بر توانایی تان هم اثر دارد. منظورم این است که هر چقدر بیشتر به توانایی تان در موفقیت باور داشته باشید، احتمال موفقیت تان بیشتر می شود. این ممکن است برای بعضی چرندیاتی الهام بخش به نظر برسد ولی در چند دهه اخیر شاهد انفجار علوم مهمی در حمایت از آن بوده ایم.مطالعات نشان می دهد این باور ساده که ما می توانیم تغییرات مثبت به زندگی مان ببخشیم، باعث افزایش انگیزه و عملکرد شغلی می شود؛ این موفقیت، ذاتا به پیشگویی های کام بخش می انجامد. مطالعه ای بر روی 112 حسابدار که تجربه کاری نداشتند نشان داد آن هایی که باور داشتند کاری را که شروع کرده اند می توانند به اتمام برسانند، همان هایی بودند که 10 ماه بعد آمار بهترین عملکرد شغلی را از سرپرست شان گرفتند. عجیب آنکه باور آن ها به توانایی شان به عملکرد شغلی، حتی از سطح واقعی مهارت یا آموزشی که داشتند درکارآمدی آن ها در محل کار موثرتر بود.مهم تر اینکه، همان طور که نگرش ما تقریبا همیشه در حال تغییر است، باور ما به توانایی هایمان لزوما ذاتی نیست و می تواند تغییر کند. در مطالعه ای که توسط مارگارت شی و همکارانش در هاروارد انجام شد، به گروهی از خانم های آسیایی در دو نوبت جداگانه امتحان ریاضی مشابهی داده شد. دور اول، به آن ها گفته شد تا به این حقیقت فکر کنند که زن هستند و طبق باور عموم، مردان در ریاضیات از آن ها بهترند. دور دوم، به آن ها گفته شد که بر هویت شان به عنوان آسیایی /که طبق تفکر عموم در مقایسه با دیگر اقوام در ریاضیات مهارت دارند/ تمرکز کنند. نتیجه: خانم ها در موقعیت دوم بسیار بهتر از موقعیت اول عمل کردند. نه بهره هوشی ریاضی آن ها و نه سطح سختی سوالات هیچ کدام تغییر نکرده بود ولی در دور دوم آن ها به توانایی شان بیشتر باور داشتند و همین کافی بود تا تفاوت اساسی در عملکرد آن ها به وجود آورد.