نیم نگاه pdf
10%

زنبوردار حلب211205


قیمت اصلی ۱,۲۰۰,۰۰۰ ریال بود.قیمت فعلی ۱,۰۸۰,۰۰۰ ریال است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

وزن 510 گرم
ناشر

مؤلف

مترجم

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

تعداد صفحات ۲۹۶ صفحه
شابک ۹۷۸۶۰۰۴۶۱۴۳۱۳

معرفی کتاب زنبوردار حلبکتاب زنبوردار حلب نوشته کریستی لفتری است که با ترجمه محمدصالح نورانی زاده منتشر شده است. این کتاب روایتی جذاب و عمیق از یک زوج است که در جنگ سوریه آسیب دیده اند و به دنبال راه نجاتی برای زندگی شان می گردند. این کتاب برنده ی جایزه اسپن وردز است. درباره کتاب زنبوردار حلبنوری مردی آرام است که زنبورداری می کند او و همسرش افرا در سوریه زندگی می کنند و همراه پسرشان سامی زندگی خوبی دارند. افرا عاشق دریا و آب است و نقاشی می کند و نقاشی هایش بسیار زیبا است. تا اینکه جنگ سوریه آغاز می شود و آنها در یک بمباران زندگیشان نابود می شود. پسرشان کشته می شود وافرا بینایی اش را از دست می دهد. حالا آنها راهی یک سفر شده اند تا بتوانند آرامش را پیدا کنند. می خواهند به انگلستان بروند اما مسیر سفر اصلا آسان نیست.این کتاب روایتی جذاب دارد و خواننده را با خودش به دنیای دیگری می برد که شاید فرصت تجربه آن را در دنیای حقیقی نداشته باشد.خواندن کتاب زنبوردار حلب را به چه کسانی پیشنهاد می کنیماین کتاب را به تمام علاقه مندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد می کنیم.درباره کریستی لفتریکریستی لفتری در سال 1۹۸0 در لندن از پدر و مادر یونانی قبرسی متولد شد که در سال 1۹۷4 در جریان حمله ترکیه به لندن نقل مکان کردند. وی مدرک زبان انگلیسی و فوق لیسانس نویسندگی خلاق را در دانشگاه برونل به پایان رساند. وی قبل از عزیمت برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا و نوشتن، به دانشجویان خارجی انگلیسی درس داد و سپس معلم دبیرستان شد. وی همچنین در حال تحصیل برای روانپزشک شدن است. کتاب زنبوردار حلب در زمان کار خود به عنوان داوطلب در یک مرکز پناهندگی تحت حمایت یونیسف در آتن نوشت. بخشی از کتاب زنبوردار حلبسامی هم در آن دنیاست و با کفش های ورزشی کهنه اش در همان کوچه ها می دود و کمی پول در دست دارد که می خواهد با آن از مغازه شیر بخرد. سعی می کنم به سامی فکر نکنم. اما محمد؟ هنوز هم منتظرم آن نامه و پولی را پیدا کند که برایش زیر شیشهٔ نوتلا گذاشتم. فکر می کنم یک روز ضربه ای به در می خورد و وقتی در را باز کنم، محمد پشت آن ایستاده است و به او می گویم: «چطوری این همه راه رو اومدی محمد؟ چطوری ما رو پیدا کردی؟»دیروز پسری را در آینهٔ بخارگرفتهٔ سرویس بهداشتی مشترک دیدم. تی شرت سیاه تنش بود، اما وقتی به سمتش برگشتم، دیدم همان مرد مراکشی است که روی توالت نشسته و ادرار می کند. با لهجهٔ عربی خاص خودش گفت: «باید در رو قفل کنی.»اسمش را یادم نمی آید، اما می دانم اهل روستایی نزدیک تازه است، در دامنهٔ کوه ریف. دیشب برایم تعریف کرد که ممکن است او را به یک مرکز بازداشت مهاجران به اسم یارلز وود بفرستند. مددکار اجتماعی گفته ممکن است بفرستندش. امروز عصر نوبت من است که با او ملاقات کنم. مرد مراکشی می گوید خیلی زیباست، شبیه رقاصه ای پاریسی که مرد مراکشی مدت ها قبل از ازدواج با همسرش یک بار در هتلی در رباط با او ملاقات کرده بود. دربارهٔ زندگی در سوریه از من پرسید. راجع به کندوهای زنبورم در حلب برایش گفتم.عصرها خانم صاحب خانه برایمان چای و شیر می آورد. مرد مراکشی پیر است و شاید هشتاد یا نود سال داشته باشد. هم قیافه و هم بویش مثل این است که جنس بدنش از چرم باشد. کتابی می خواند به اسم چطور بریتانیایی شویم و بعضی وقت ها برای خودش نیشخند می زند. گوشی اش را روی پایش گذاشته است و آخر هر صفحه ای که می خواند یک بار به گوشی نگاه می کند، اما هیچ وقت هیچ کس به او زنگ نمی زند. نمی دانم منتظر کیست و اصلاً چطور خودش را به اینجا رسانده یا چرا در این سن وسال خطر چنین سفری را به تن خریده، چون قیافه اش شبیه کسانی است که منتظر رسیدن مرگ هستند. متنفر است از اینکه مردهای غیرمسلمان ایستاده ادرار می کنند.حدود ده نفر در این پانسیون قدیمی و مخروبهٔ کنار دریا ساکن هستیم که هرکداممان از یک جای دنیا آمده ایم و همه منتظریم. ممکن است همین جا نگه مان دارند یا ما را بفرستند که برویم، اما دیگر لازم نیست تصمیم خاصی بگیریم. اینکه کدام مسیر را برویم، به چه کسی اعتماد کنیم یا دوباره چوب بیسبال به دست بگیریم و مردی را بکشیم، همه متعلق به گذشته هستند. به زودی آنها هم مثل رودخانهٔ توی نقاشی تسلیم و ناپدید می شوند.

مشخصات فنی : 211205

وزن 510 گرم
ناشر

مؤلف

مترجم

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

تعداد صفحات ۲۹۶ صفحه
شابک ۹۷۸۶۰۰۴۶۱۴۳۱۳

دیدگاه

دیدگاهی ثبت نشده

Be the first to review “زنبوردار حلب”