شیدایی اثر صادق کرمیار

نیم نگاه pdf
10%

شیدایی اثر صادق کرمیار208029


قیمت اصلی ۴۷۰,۰۰۰ ریال بود.قیمت فعلی ۴۲۳,۰۰۰ ریال است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

وزن 510 گرم
ناشر

مؤلف

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

تعداد صفحات ۲۲۲ صفحه
شابک ۹۷۸۹۶۴۹۷۳۶۶۷۹

توضیحات کتاب شیدایی: اثر صادق کرمیار است به چاپ انتشارات جمکران.کتاب پیش رو با محوریت زندگی شخصیت های مینا و سعید شکل می گیرد. داستان شیدایی، ماجرای میان این زوج است، که با رویای داشتن فرزند، داستانی چالشی و هیجانی را پشت سر می گذارند. مینا پزشک بیمارستان است و سعید مدیر تولید یک کارخانه، این زوج درگیر یک موضوع جنجالی می شوند و نوزادان معصوم و بی گناه قربانیان این داستان هستند. اثر حاضر از جنگ و دفاع مقدس نشات می گیرد و صحنه هایی از جبهه و جنگ را برای خوانند به تصویر می کشد.حالا سعید سر چرخاند و به مینا نگاه کرد که لبخند به لب داشت و این یعنی پایان بحثی بی حاصل. تا حالا هم همین لبخند توانسته بود سعید را روی پا نگه دارد. لبخندی که برای سعید یادآور روزهای هراس انگیز بیمارستان صحرایی بود. لبخندهای مینا در دشوارترین شرایط زندگی، درست مانند شبی که زخم عمیق ترکش مینی کاتیوشا گردنش را شکافته بود و از کنار شاهرگ رد شده بود و مینا با همین لبخند داشت خون لخته را پاک می کرد تا بتواند پانسمان کند. لبخند مینا برای سعید همواره یادآور موقعیتی دشوار بود که به سعید کمک می کرد تا بتواند با اراده ای عاریه ای از آن عبور کند. سعید هم لبخند زد. مینا گفت: «این شد یک چیزی!»و یک راست رفت فرحزاد و پیچید توی پارکینگ رستوران همیشگی، جای دنجی که گاه و بی گاه شب هایی را تا دیروقت در آنجا می گذراندند. حتی نم باران و سرمایی که با نسیم پاییز همراه بود، نتوانست آن ها را به داخل رستوران بکشد. سعید سریع کفش ها در آورد و کنج تخت مچاله نشست و گفت: «خوب شد ما با رئیس کارخانه مان دعوا کردیم.»/چطور مگه؟/فهمیدم که هنوز طرف دار دارم./خودت می دانی که اگر توی دهن شیر هم بروی، من باهاتم.وقتی جوانک کاشانی با روپوش آبی چرک، دو تا سینی آورد و یکی جلو مینا و یکی جلو سعید گذاشت، سعید نان روی سیخ ها را بالا زد و گفت: «اینکه قلوه است، من جگر می خواستم. مینا سینی را عوض کرد.»/بیا این هم جگر.سعید سینی را جلو کشید و گفت: «جگر تو مال من، قلوه من مال تو.»جگر را جوری کش دار و هوس آلود گفت که مینا لب به دندان گرفت و دوروبر را نگاه کرد، مبادا کسی شنیده باشد. بعد گفت: «به شرطی که دیگر حرص نخوری.»/این یکی دیگر دست خودم نیست.مینا گردن کج کرد و ابرو بالا انداخت و در چشم های سعید زل زد که : «خود دانی، از من گفتن بود. فردا زخم معده ات عود کرد و قندت بالا رفت و فشارت پایین آمد، نگویی نگفتی ها.»

مشخصات فنی : 208029

وزن 510 گرم
ناشر

مؤلف

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

تعداد صفحات ۲۲۲ صفحه
شابک ۹۷۸۹۶۴۹۷۳۶۶۷۹

دیدگاه

دیدگاهی ثبت نشده

Be the first to review “شیدایی اثر صادق کرمیار”