“عطرین” پس از مرگ پدر و مادرش نزد دخترخاله پدرش زندگی می کرد. دختر حاج خانم پس از ازدواج به کاشان رفته بود و تنها پسرش ـ سعید ـ در فرانسه مشغول به تحصیل بود. عطرین از لحظه ای که عکس سعید را دید احساس کرد که علاقه شدیدی به او دارد و این موضوع باعث شد که به خواستگاری حامد ـ برادر دوستش ـ پاسخ منفی دهد. سعید که برای تعطیلات نوروز به خانه بازگشته بود با دیدن عطرین، دلباخته او شد و پس از مدتی به او پیشنهاد ازدواج داد. آن دو روزهای خوشی را می گذراندند ولی سعید نگران موضوعی بود که در فرانسه رخ داده بود و باید قبل از ازدواج آن را با عطرین در میان می گذاشت؛ بر خلاف تصور سعید، عطرین قادر به درک موضوع و موقعیت سعید نبود و از او خواست که برای همیشه او را فراموش کند. عطرین برای فراموش کردن سعید و در موقعیتی خاص مجبور شد که به حامد پاسخ مثبت دهد. ولی سرنوشت بازی های دیگری برای سعید، عطرین و حامد رقم زده بود.
مشخصات فنی : 44493
ناشر | |
---|---|
مؤلف | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
اندازه کتاب | |
نوع جلد | |
زبان | |
تعداد صفحات | ۲۱۸ صفحه |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۴۱۸۴۰۰۰ |
دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده