ماجراهای هنک؛ کوفته قلقلی را نمی توان با نی خورد؟ (جلد ششم)39024

توضیحات اثری است از هنری وینکلر و لین اولیور به ترجمه مازیار موسوی و چاپ انتشارات قدیانی. کتاب حاضر با داستانی شیرین و جذاب مناسب برای کودکان دبستانی می باشد. هنک پسربچه ی بامزه ای است که بدون اینکه خودش بخواهد موجب خنداندن بچه های کلاس می شود.دخترخاله ی هنک قرار است که تعطیلات آخر هفته را در کنار آنها بگذراند زیرا او می خواهد در مسابقه ی آشپزی نوجوانان شرکت کند؛ هنگامی که یکی از شرکت کنندگان مسابقه آشپزی به دلیل بیماری از مسابقه انصراف می دهد، هنک در جایگاه او قرار می گیرد و فرصتی فراهم می شود که به دخترخاله اش ثابت کند مانند او آشپز خوبی است!در ابتدا، مجبور شدیم جودیت آن را در حال بازکردن بسته هایش و شستن سبزیجات تماشا کنیم. تماشای کارهای او همان قدر هیجان داشت که تماشای رشد ناخن های پایمان هیجان دارد. جودیت با خودش دو چمدان آورده بود. یکی از آنها چمدان لباس هایش بود و دیگری پر از سبزیجات بود. او گفت: «سبزیجات را باید آرام و ملایم شست تا لک دار نشوند.» ناگهان دهان باز کردم و گفتم: «حالا که حرف از لک و کبودی به میان آمد، می بایست هفته ی پیش که وسطی بازی می کردیم، می دیدی زانویم چطور کبود شد!» فرنکی پرسید: «منظورت موقعی است که نیک مکلتی توپ را محکم به زانویت کوبید؟» اشلی در ادامه گفت: «کاسه ی زانویت کلا کبود شد.» با خنده گفتم: «درست است! مثل این بود که بادمجان جودیت روی پای من سبز شده باشد.»