من زنم (رمان ایرانی۱۲۴)191578

توضیحات کتاب من زنم نوشته شیرین آذرنگ است به چاپ انتشارات نودا. این کتاب روایتگر ماجرای زنی به نام سمیرا از زبان خود او است که در رابطه با مرد زندگی اش با شکست مواجه شده، آن هم شکستی سخت از نوع خیانت، خیانت از جانب کسی که دوست خانوادگی شان بوده! اکنون سمیرا تصمیم خود را گرفته و بعد از یک سال و اندی زندگی در خانه ی مادرش جایی مستقل را هم برای کار و هم برای سکونت در اختیار دارد، در حالی که امیر تهدید کرده اگر از طلاق صرف نظر نکند، باید دوری سمیر، فرزندشان، را به جان بخرد. او برای عبور از بحران روحی که در آن گرفتار شده به درمانگر مراجعه کرده و هم چنان که زندگی اش را شرح می دهد از چیزهای دیگری هم می نویسد که حقایق جامعه و زنان را برای خواننده ترسیم می کنند.آمدند؛ اما وقتی جلسه تمام شده بود و همه داشتند می رفتند. توی ترافیک گیر کرده بودند. هیچ یک از بچه ها همراهشان نبود و من سرخورده تر از همیشه در صندلی عقب ماشین نشستم و برگشتیم. این آخرین باری بود که در مورد داستان هایم از آن ها همراهی خواستم، چون امیر کلی غر زد: «اخه هفت تیر هم جاست برای اومدن تو این وقت شلوغ؟» گرسنه شان هم شده بود. سه تایی فست فود خوردیم. یادم است شامم حاضر بود، ولی تعارف نکردم برای شام بیاید خانه مان. هم دلگیر بودم و هم در کنار [او] فهمیده بودم آشپز خوبی هم نیستم؛ چیزی که از نظر [او] بسیار اهمیت داشت. می گفت: «چقدر عاقل بوده کسی که گفته: مردها برده دو چیزند، شکم و قدرت» و با طمانینه ادامه می داد: «یادت باشه اولی از دومی هم مهم تره، چون قدرت رو می تونی با سیاست ازشون بگیری، اما ساز شکم چیز دیگریست.»حرف هایش این معنی را به من منتقل می کرد که از دنیای مردانه هیچ نمی دانم؛ واقعا هم کم می دانستم. رفت و آمد که نداشتیم، پدرم را هم که زود از دست داده بودم، وقتی دوازده ساله بودم، برادرم هم بعد از گرفتن دیپلم، از دانشگاه کانادا بورسیه گرفت و رفت. تجربه دوستی با جنس مخالف را هم نداشتم، حتی در دانشگاه. به همین دلیل چند سال اول، مشکلات امیر را به خودم نسبت می دادم و وقتی که بی حوصلگی ها و کم توجهی ها و بی مهری و کم حرفی اش به اوج رسید، من هم راه خودم را رفتم و به جای تغییر در خود و زندگی ام، با شرایط ساختم. بماند که گاهی آدم چه دیر می فهمد راه درست را اشتباهی رفته…