نامیرا (متون فاخر،رمان ۶)

نیم نگاه pdf
10%

نامیرا (متون فاخر،رمان ۶)83068


قیمت اصلی ۹۴۰,۰۰۰ ریال بود.قیمت فعلی ۸۴۶,۰۰۰ ریال است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

وزن 890 گرم
ناشر

مؤلف

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

تعداد صفحات ۳۳۶ صفحه
شابک ۹۷۸۹۶۴۳۳۷۵۱۴۰

معرفی کتاب نامیرارمان نامیرا نوشته صادق کرمیار در انتشارات نیستان به چاپ رسیده است. این اثر داستان حقیقت جویی دو جوان از جوانان کوفه را در زمان امام حسین (ع) روایت می کند. درباره کتاب نامیرا دختر و پسری جوان از اهالی کوفه به دور از سودجویی های معمول و روبه افزاریش مردم این شهر به دنبال حقیقت می گردند اما در میان رفتارهای متناقض سرداران و بزرگان کوفه، بین حمایت از امام حسین (ع) و وفاداری به یزید سرگردان مانده اند. این رمان، داستانی شخصیت محور دارد با خرده روایت هایی که از تغییر روش، هدف، آرزو و سرانجام آدم ها می گویند. این روزگار است که انسان را در ترازوی تصمیم گری می گذارد. اتخاب کند یا انتخاب شود؟راوی این داستان خود نویسنده است. کرمیار کتاب را به سبک رمان های کلاسیک، آرام آغاز می کند، تصویرسازی بی نظیری دارد، شخصیت ها را یکی یکی وارد داستان می کند، آن ها را معرفی می کند و با داستان به پیش می برد. گفتنی است که رمان نامیرا اسیر اختلاف روایت های تاریخی هم نشده و از پیشینه تحقیقی خوبی بهره برده است. کرمیار برای نوشتن این اثر ، آثار تحلیلی که درباره سیدالشهداء و قیام او نوشته شده و همچنین مقاتل آن حضرت را مطالعه کرده است. خواندن کتاب نامیرا را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم علاقه مندان به رمان های تاریخی و مذهبی مخاطبان این کتاب اند.بخشی از کتاب نامیراچند تن دیگر از بزرگان کوفه به جمع خانهٔ مختار اضافه شده بودند. پیدا بود بحث بالا گرفته و هر کس نظری می داد. مسلم هم چنان با توجه و دقت به حرف ها گوش می داد. ابوثمامه گفت:«نگرانی عمرو و شبث نیز بجاست. من هم می گویم، تا یزید بر تخت خویش به خود نیامده، فرصت اندیشیدن به کوفه را از او بگیریم.»شبث گفت: «ترس من از مخالفت مختار این است که به خاطر خویشاوندی با نعمان احتیاط کند.»عمرو گفت: «مذحج هیچ خویشاوندی با نعمان و بنی امیه ندارد؛ و اگر مسلم بن عقیل به خانهٔ من وارد می شد، در یاری او تردید نمی کردم و بی درنگ نعمان را از تخت به زیر می کشیدم.»مختار گفت: «مسلم بن عقیل مهمان من است، نه در بند من! مرا به خاطر خویشاوندی با نعمان نیز متهم نکنید که اگر هم اکنون مسلم فرمان دهد، شبانه نعمان را از کوفه بیرون می کنم.»مسلم بن عقیل احساس کرد که باید از ادامه بحث جلوگیری کند. گفت:«خداوند به شما خیر دهد که در یاری فرزند رسول خدا از یکدیگر سبقت می گیرید. اما من نه برای حکومت کوفه آمده ام و نه سرنگونی نعمان و جنگ با پسر معاویه. فرزند رسول خدا مرا فرستاد، فقط برای این که پاسخ امام را بر شما بخوانم و با بزرگان و سرداران و عالمان شما دیدار کنم. پس اگر سران اهل کوفه را آن گونه ببینم که با برادرش کردند، او هرگز به کوفه نخواهد آمد؛ اما اگر عزم کوفیان بر آن باشد که دین خدا را با یاری فرزند رسولش یاری کنند، او نیز باکی ندارد که با همهٔ اهلش وارد کوفه شود و شما را به راهی هدایت کند که پدرش و جدش رسول خدا هدایت کردند.»عمروبن حجاج با این سخن هیجان زده بلند شد. گفت:«به خدا سوگند، فردا آن قدر از مردان و زنان و حتی کودکان مان را برای بیعت با فرستادهٔ حسین بن علی به این جا روانه کنم، تا صدق گفتار کوفیان بر تو و پسر فاطمه آشکار شود. البته اگر مختار اجازهٔ حضور خیل مردم را به خانه اش بدهد.»مختار نیز برخاست و گرم عمرو را در آغوش گرفت و گفت:«هم خودم، هم خانه ام، از آن یاران بهترین بندهٔ خداست.»مسلم بن عقیل برخاست و در پی او شبث بن ربعی نیز بلند شد و دو دست خود را پیش برد. شبث گفت:«من هم با همهٔ مردان قبیله ام از هم اکنون با تو بیعت می کنیم تا آن چه در اختیار داریم، برای یاری حسین بن علی به کار گیریم.»مسلم نیز دو دست او را گرفت و گفت:«خداوند به تو خیر و عزت دهد!»عمرو نیز مسلم را در آغوش گرفت و هر دو بیرون رفتند. مختار به بدرقهٔ آن ها بیرون رفت. ابوثمامه رو به مسلم کرد. گفت:«پسر عقیل! دیگر تابم تمام شد؛ پس چه وقت نامهٔ امام را می خوانی؟»هانی گفت: «پسر عقیل منتظر آنان ماند تا برسند و پاسخ امام را بشنوند؛ اما آن ها منتظر نماندند که پاسخ امام را بشنوند.»مسلم نامهٔ امام را از لباسش بیرون آورد و در دست گرفت. گفت:«اگر آن ها هم می دانستند که امام پاسخ مکتوب داده اند، حتماً می ماندند.»ابوثمامه با ولع به نامه نگاه کرد.

مشخصات فنی : 83068

وزن 890 گرم
ناشر

مؤلف

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

تعداد صفحات ۳۳۶ صفحه
شابک ۹۷۸۹۶۴۳۳۷۵۱۴۰

دیدگاه

دیدگاهی ثبت نشده

Be the first to review “نامیرا (متون فاخر،رمان ۶)”