واژه هایی در اعماق آبی دریا42990

معرفی کتاب واژه هایی در اعماق آبی دریاکتاب واژه هایی در اعماق آبی دریا، نوشته ی کت کرولی، رمانی عاشقانه از زندگی چندنفر است که به واسطه ی نامه های زیبا و دنیای پر رمز و راز کتاب ها بهم گره خورده است. برای داشتن یک بعد از ظهر آرام و زیبا کتاب واژه هایی در اعماق آبی دریا، را با ترجمه ی زهرا جهانفریان بخوانید.درباره ی کتاب واژه هایی در اعماق آبی دریاکتاب واژه هایی در اعماق آبی دریا، داستانی از زنده شدن عشق و تلاش برای عمق بخشیدن به رابطه های زیبا و عاشقانه ی قدیمی است. سال ها پیش، ریچل عاشق هنری جونز می شود. اما باید از جایی که در آن کار می کند و از شهر محل زندگی اش برود. ریچل یک روز پیش از رفتن، نامه ای عاشقانه لای کتاب مورد علاقه ی هنری می گذارد؛ این کتاب در کتابفروشی خانوادگی آنها قرار دارد. ریچل چشم به راه می ماند، ولی هنری هرگز نمی آید. سال ها گذشته است و حالا ریچل دوباره به شهر برگشته است. او قرار است در همان کتابفروشی و در کنار هنری مشغول به کار شود. ولی هیچ چیز مثل قبل نیست؛ در گذر سال هایی که هنری و ریچل از هم دور بوده اند اتفاقاتی افتاده که ریچل دیگر حسی را که در گذشته نسبت به هنری داشته ندارد. آن ها در میان کتاب ها و کلمات زندگی می کنند و می خواهند ثابت کنند عشق در لابه لای خطوط زنده است. ریچل و هنری نامه هایی برای یکدیگر می نویسند و در میان صفحات کتاب ها پنهان می کنند…کتاب واژه هایی در اعماق آبی دریا را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم اگر دوست دارید از خواندن یک رمان زیبا و عاشقانه لذت ببرید، کتاب واژه هایی در اعماق آبی دریا برای شما گزینه ای عالی است. بخشی از کتاب واژه هایی در اعماق آبی دریامی گوید: «می خوام از هم جدا بشیم.» اول فکر می کنم شوخی می کند. دوازده ساعت پیش در همین مکان بود که یکدیگر را ملاقات کردیم.با آرنجش ضربه ای به من می زند و می گوید: «هنری؟ یه چیزی بگو.»«چی بگم؟»«نمی دونم. درمورد هرچیزی که داری بهش فکر می کنی.»درحالی که سعی می کنم کمی جابه جا شوم و حالت نشسته بگیرم می گویم: «دارم به این فکر می کنم که کاملاً غیرمنتظره بود و خیلی هم مزخرف. ما بلیت هواپیما خریدیم. بلیت بدون بازپرداخت و غیرقابل تعویض، بلیت هواپیما برای دوازدهم مارس.»می گوید: «می دونم هنری.»«ده هفتهٔ دیگه باید بریم.»می گوید: «آروم باش» انگار کسی که غیرمنطقی به نظر می رسد من هستم. ممکن است غیرمنطقی به نظر برسم ولی به این خاطر است که تا آخرین سکهٔ پولی را که پس انداز کرده بودم بابت خرید بلیت دور دنیا خرج کرده بودم. این پرواز قرار بود در هفت جا توقف داشته باشد: سنگاپور، برلین، رم، لندن، هلسینکی و نیویورک. «ما بیمه خریدیم و پاسپورت گرفتیم. ما راهنمای سفر و اون بالشت های کوچیک رو برای وقتی که در هواپیما هستیم خریدیم.»سمت راست لب خود را گاز می گیرد. خیلی تلاش می کنم به بوسیدنش فکر نکنم.«تو گفتی که من رو دوست داری.»می گوید: «البته که دوستت دارم» و سپس در ادامهٔ حرف های ناراحت کننده اش بر واژهٔ عشق تأکید می کند و ادامه می دهد: «ولی فکر نمی کنم عاشقت باشم. خیلی تلاش کردم. واقعاً خیلی تلاش کردم.»این کلمات غم انگیزترین کلمات در تاریخ عشق می باشند. من واقعاً خیلی تلاش کردم عاشقت باشم.