کتاب من زنده ام – خاطرات دوران اسارت208960
قیمت اصلی: ۱,۸۰۰,۰۰۰ ریال بود.۱,۶۲۰,۰۰۰ ریالقیمت فعلی: ۱,۶۲۰,۰۰۰ ریال.
در انبار موجود نمی باشد
وزن | 632 گرم |
---|---|
ناشر | |
مؤلف | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
اندازه کتاب | |
نوع جلد | |
زبان | |
تعداد صفحات | ۵۵۲ صفحه |
شابک | 9789648683820 |
معرفی کتاب من زنده امکتاب من زنده ام نوشته ی معصومه آباد یکی/از اسرای ایرانی در جنگ تحمیلی ایران و عراق است که خاطرات دوران/اسارت او را در بر می گیرد. این کتاب برای اولین/بار در تیر 13۹۲ چاپ شد و در مدت کوتاهی به چاپ سوم نیز رسید. معصومه آباد در 1۷/سالگی به اسارت گرفته شد و چهار سال در اسارت بود. درباره کتاب من زنده امکتاب من زنده ام در زمینه اسارت خاطرات 4 بانوی ایرانی یعنی معصومه آباد به همراه شمسی بهرامی، فاطمه ناهیدی و حلیمه/آزموده است که در دست رژیم بعثی اسیر بودند. چهار نفر با تفکرات مختلف که همراهی/چهارساله، آنان را در مقابل همه چیز همدل کرده است. حتی اتهامشان نیز شبیه هم بود:/عشق به امام و انقلاب و جمهوری اسلامی.کتاب من زنده ام می تواند پاسخ گوی سوالات زیادی در حوزه اسارت/زنان در زندان های رژیم بعثی باشد. یک ماه از حمله ی رژیم بعثی نگذشته بود که 4 تا/از دختران اسیر شدند. اول ماشین آن ها را محاصره می کنند و آن ها را به نام «بنات الخمینی» می شناسند. بعضی از افسران بازجو به این/بانوان لقب ژنرال های ایرانی داده اند. نام کتاب با دست خط اصلی معصومه آباد نوشته/شده است. او برای فرار از بی خبری مفقودالاثری برای خانواده اش یا هرکسی که فارسی/بلد باشد و بتواند بخواند نوشته است من زنده ام، معصومه آباد. نویسنده آغاز کتاب را با نوشتن خاطراتی از کودکیش شروع کرده است. دو فصل اول/کتاب کودکی و نوجوانی نویسنده است که شاید کمی حجم کتاب را اضافه شده باشد، اما با/خواندن آن ها مخاطب با شخصیت نویسنده به صورت کامل آشنا می شود. او یک نیروی مردمی/داوطلب بوده است و خانه و وطنش برای او/اهمیت بسیار زیادی داشت. معصومه آباد در ابتدای کتابش نوشته است: «سال ها بود سنگینی کلمات را/بر شانه می کشیدم و هرروز خسته تر و خمیده تر می شدم. یک روز که قدم زنان با این/کوله بار سنگین از پیاده رو خیابان وصال می گذشتم، به آقای مرتضی سرهنگی –گنجینه ی معرفتی شهدا، جانبازان و/آزادگان/ برخوردم. از حال من پرسید. گفتم هرچه می روم و می گذرد این بار سبک نمی شود./گفت باری که روی شانه های توست فقط از آن تو نیست. باید آن را آهسته و آرام زمین/بگذاری و سنگینی آن را با دیگران تقسیم کنی. آن وقت این خاطرات مانند مدال افتخاری/در گردن همه ی زنان کشورمان خواهد درخشید.»سیدعلی خامنه ای رهبر/جمهوری اسلامی، از کتاب من زنده ام تمجدید کرده و/درمورد آن فرموده است: «کتاب را با احساس دوگانه اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده/اشک خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا و بر این هنرمندی در مجسم کردن زیبائی ها/و رنج ها و شادی ها آفرین گفتم. گنجینه یادها و خاطره های/مجاهدان و آزادگان، ذخیره عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درس ها و/آموختنی ها را پرشمار می کند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهن ها و حافظه ها بیرون/کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن.» چرا باید کتاب من زنده ام را مطالعه کنیم؟ شاید نویسنده این کتاب یک نویسنده ی حرفه ای نباشد ولی شیوه نوشتن او طوری/است که خواننده می تواند در متن کتاب مهلت فکر کردن پیدا کند و صحبت های او را/تحلیل کند. خواننده با خواندن کتاب من زنده ام اندوه و غم و عزت و افتخار را با هم تجربه می کند. خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم؟ این کتاب برای همه کسانی که به خواندن کتاب های دفاع مقدس و انقلابی علاقه مند/هستند می تواند جالب و خواندنی باشد. درباره معصومه آباد معصومه آباد در سال 1341 در/آبادان به دنیا آمده است. او در دوره ی دوره سوم و چهارم شورای شهر تهران بوده است./او همچنین نویسنده کتاب من زنده ام است. او/33 روز بعد از شروع جنگ به همراه سه زن دیگر که در مأموریت هلال احمر، در آبادان بودند/به اسارت نیروهای عراقی درآمد. آن ها را ابتدا به اردوگاه مرزی تنومه و بعد از آن به/زندان های استخبارات و الرشید و مدتی بعد به اردوگاه موصل و الانبار بردند. آن ها/4 سال بعد آزاد شدند. معصومه آباد مدتی در رشته/جنین شناسی در دانشگاه لندن تحصیل کرده است اما بعد از مدتی این رشته را رها کرد و/به ایران برگشت و دکترایش را در دانشگاه شهید بهشتی در رشته ی بهداشت/باروری گرفت. فهرست کتاب من زنده ام * کودکی/* نوجوانی/* انقلاب/* جنگ و اسارت/* زندان الرشید بغداد/* انتظار/* اردوگاه موصل و عنبر/* عکس و اسناد تکه هایی از کتاب/من زنده ام وقتی ما را/داخل گودال انداختند، برادرها جا باز کردند. روی دست و پای همدیگر نشستند تا ما دو/تا راحت بنشینیم و معذب نباشیم. سربازهای عراقی که این صحنه را دیدند، به آن ها/تشر زدند که چرا جا باز می کنید و روی دست و پای هم نشسته اید؟ و با اسلحه هایشان/برادرها را از هم دور می کردند. نگاه های چندش آور و کش دارشان از روی ما برداشته/نمی شد. یکباره یکی از برادرها که لباس شخصی و هیکل بلند و درشتی داشت با سر/تراشیده و سبیل های پرپشت و با لهجه ی غلیظ آبادانی، جواد [مترجم ایرانی عراقی ها]/را صدا کرد و گفت: هرچی گفتم راست و حسینی براشون ترجمه کن تا شیرفهم بشن! رو به/سربازهای بعثی کرد و گفت: به من می گن اسمال یخی، بچه ی آخر خطم، نگاه به سرم کن/ببین چقدر خط خطیه، هرخطش برای دفاع از ناموسمونه. ما به سر ناموسمون قسم می خوریم،/فهمیدی؟ جوانمرد مردن و با غیرت و شرف مردن برای ما افتخاره. دست به سبیلش برد و/یک نخ از آن را کند و گفت ما به سبیلمون قسم می خوریم. چشمی که ندونه به مردم چطور/نگاه کنه مستحق کور شدنه. وقتی شما زن ها رو به اسارت می گیرید یعنی از غیرت و شرف/و مردانگی شما چیزی باقی نموند… آباد در صفحه پایانی کتاب من زنده ام می نویسد: همان/قدر که در آغاز اسارت غافلگیر شده بودم که چگونه در خاک میهنم، در شهر خودم، جلو/چشم همه برادرانم نیروهای بعثی از زیر لوله های نفت مثل قارچ سر بلند کردند و مرا/به اسارت بردند، آزادی هم مثل یک فرود اضطراری سخت مرا غافلگیر کرده بود. یکباره/نیروهای بعثی از دور و برم محو شده بودند. همه جا لبخند شده بود و همه فارسی حرف/می زدند. کسی با قنداق تفنگ به شانه هایم نمی کوبید و اگر سرم را می چرخاندم، هیچ/ضربه ای سرم به را جابه جا نمی کرد. همه حرکاتم در اختیار خودم بود. از اینکه/توانسته بودم با رنج 4 ساله اسارتم یک پر عقاب را بکنم خوشحال بودم و با صدای بلند/فریاد زدم: سلام ایران سرافراز من!
ویراستار:آزاده میرشکاک
مشخصات فنی : 208960
وزن | 632 گرم |
---|---|
ناشر | |
مؤلف | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ | |
اندازه کتاب | |
نوع جلد | |
زبان | |
تعداد صفحات | ۵۵۲ صفحه |
شابک | 9789648683820 |
دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده