کتاب پرزنت یک دقیقه ای – مثل حرفه ای ها کسب و کار بازاریابی شبکه ای تان را معرفی کنید212178

معرفی کتاب پرزنت یک دقیقه ایکتاب پرزنت یک دقیقه ای نوشته کیت شرایتر و تام شرایتر است. این کتاب را بامداد صالحی به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب به شما یاد می دهد مثل حرفه ای ها کسب و کار بازاریابی شبکه ای تان را معرفی کنید.درباره کتاب پرزنت یک دقیقه ایچرا پیام های بازرگانی می توانند محصولات خودشان را در 15 ثانیه یا 30 ثانیه معرفی کنند، و ما هم آن محصولات را می خریم؟ آن وقت چرا برای فروش محصولات بازاریابی شبکه ای خودمان و معرفی این فرصت کاری به 15 یا 30 دقیقه زمان نیاز داریم؟ جوابش این است که پیام های بازرگانی از زبان خاص «بازاری» استفاده می کنند و با استفاده از عبارت های حساب شده، می توانند ظرف چند ثانیه پیام خود را به مخاطب منتقل کنند. پس ما از چه زبانی استفاده می کنیم؟ زبان اجتماعی. چرا؟ چون در مدرسه همین را به ما یاد داده اند. آنها تصور می کردند قرار است کارمند شویم!اگر می خواهیم در بازاریابی شبکه ای موفق شویم، باید عبارت های حساب شده و مؤثر را بیاموزیم. زبان بازاری جواب می دهد. اگر در این زمینه فعالیت می کنیم، همین الان باید زبان بازاری را یاد بگیریم. این کتاب راه و روش استفاده از این زبان را به شما یاد می دهد.خواندن کتاب پرزنت یک دقیقه ای را به چه کسانی پیشنهاد می کنیماین کتاب را به تمام فعالان حوزه کسب و کار پیشنهاد می کنیم.بخشی از کتاب پرزنت یک دقیقه ایمتوجه شدم که معرفی های طولانی و سرشار از اطلاعات مردم را از کسب وکار ما فراری می دهد. نشستن در کنار مشتری های احتمالی و صحبت کردن برای آنها به مدت 45 یا حتا ۹0 دقیقه نسخهٔ خوبی برای شکست خوردن است. من خودم یک پیام بازرگانی 30 ثانیه ای را هم تحمل نمی کنم. اگر پیام بازرگانی یک دقیقه طول بکشد کانال را عوض می کنم. آن وقت چطور فکر می کردم یک پیام بازرگانی بدون وقفهٔ 45 دقیقه ای از طرف یک معرفی کنندهٔ ناشی (یعنی خودم) می تواند حاضران را شیفته و علاقه مند کند؟واقعاً با خودم چه فکری کرده بودم؟!مشخص بود که کلاً زیاد فکر نکرده بودم. ما احمق نیستیم.یک مشکل اساسی وجود داشت.ما در شغل خود به مهارت نیاز داریم. اگر مهارت نداشته باشیم، ما را اخراج می کنند. هر کاری که بخواهیم انجام دهیم به مهارت هایی نیاز دارد.من مهارت های مهندسی و ریاضی داشتم. البته برای شغل مهندسی این مهارت ها عالی است. اما تصمیم گرفتم یک شغل کاملاً جدید، یعنی بازاریابی شبکه ای، داشته باشم ولی با ذهنیت یک مهندس که شیفتهٔ منطق و عدد و اطلاعات است.هیچ وقت به فکرم نرسید که اگر وارد شغل جدیدی شوم، لازم است مجموعه مهارت های جدیدی را هم بیاموزم. عجیب است.اگر تصمیم گرفته بودم دکتر شوم، حتماً یک سری مهارت های جدید را می آموختم، که مثلاً کجا را پاره کنم، یا چطور مریض را بیهوش کنم.اگر تصمیم می گرفتم خنثاکنندهٔ بمب شوم، می رفتم یاد می گرفتم که اول کدام سیم را باید قطع کنم.پس یک نفس عمیق بکشید. مهم نیست قبل از بازاریابی شبکه ای چه شغلی داشته ایم، در هر حال باید یک سری مهارت ها را یاد بگیریم. متأسفانه وقتی به بازاریابی شبکه ای پیوستم عقلم نرسید که همین نکتهٔ کوچک را بفهمم.